سفارش تبلیغ
صبا ویژن
1 2 >

بعضےاز لحظات زندگے

انقدر سخت میگذرد که بعد از سپرےکردنش

آدم احساس میکند سال ها پیرشده

 

......

گاهےارزش واقعے یک لحظه را تازمانے که

به یک خاطره تبدیل نشود را نمیفهمے

وچقدر دردناک است این جمله؛

یادش بخیر...

 

.....nilooگل تقدیم شما


نظر()

  

هی روزگار چیکار کردی با من 

خداجون مگه چیکار کردم که باید انقدر زندگیم تلخ باشه

چقدر بد یکدفعه دستت اشتباهی بخوره روشماره ای که دیگه هیچوقت مخاطبش ،مخاطب تو نباشه

امروز دوباره شکستم ،از بین رفتم دستم یدفعه رفت روے شماره ای که هنوز نمیتونم پاکش کنم ،اشتباهی شماره بابا رو گرفتم 

کاش میشد جواب بده مثل قبلا ،سربه سرم بزاره 

بعد بخنده از اون خنده هایی که من بهش میگفتم ؛عه بابا اذیت نکن

بابا دلم برات تنگ شده 

الهی هیچکس آخرین خاطره اے که با باباش داره بد نباشه

من از روزی که بابا رفته دارم تو کابوس اون خاطره جون میدم

بابا چرا پیشم برنگشتی ،آخه چقدر صدات زدم 

آخه چقدر التماس کردم ،حتی افتادن روی زمینمم تو رو برنگردون 

انقد حواسم نبود که وقتی برگشتم دیدم از زانوهام خون اومده

بابا اینجا آدما اونایی نیستن که بودی ،همشون عوض شدن 

بابا دخترت تنها گذاشتی با یه خاطره ے بد

دارم گریه میکنم اونروز داره برام تکرار میشه ،بابا قربونت برم

بخاطره ترس لعنتی نتونستم بیشتر بیام ببینمت ،آخه میدونی چیه بدنم یخ میکرد ،دستهام تمام بدنم میلرزید ،بابا هنوزم همونجورم

بابا الان موقع یتیم شدن من نبود آخه من چیکار کنم ؟چطوری دیگه به زندگی ادامه بدم و..بابا برای دخترت دعا کن ....حالش خوب نیست

پدرم

یاد تو حس قشنگیست که در دل دارم

چه تو باشی

چه نباشی نگهش میدارم(صلوات و شاخه گلی از جنس فاتحه)

...nilooگل تقدیم شما


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

حال و هوای این روزام حال و هوای پاییزه

جونم داره مثل برگ این درختا آروم آروم از تنم میریزه

حال و هوای این روزام دلتنگی و غریبیه

هر چی که هست هوای خوبی نیست چه روزای عجیبیه

درد. یعنے اینک کنارت پرن ولی غصتو نمیخورن

تا میای درد و دل کنی تازه صداتم میبرن

درد یعنے لبخند اجباری وقتی یه دنیا غم داری

وقتی دورت شلوغه و کسیو نداری

روزای ظاهر آبی و چه درد و اضطرابی و

عجب حال خرابی و ندارم هیچ جوابی و

بذار ردشه بره روزا چه با گرما چه با سرما

چه فرقی میکنه حالا واسه یه آدم تنها

درد یعنی اینکه کنارت پرن ولی غصتو نمیخورن

تا میای درد و دل کنی تازه صداتم میبرن

درد یعنے لبخند اجباری وقتی یه دنیا غم داری

وقتی دورت شلوغه و کسیو نداری....آهنگی از امیرعلی

......nilooگل تقدیم شما


نظر()

  

دلم گرفته، هوای پنجشنبه برایم خفه کننده شده 

نمیتونم دیگه با پنجشنبه ها کنار بیام

پنجشنبه شده برام ترس ،پنجشنبه شده برام داد زدن

شده برام وحشت از همه چیز ،شده برام بغض گلو 

گریه ،باریدن چشمام ،پنجشنبه های لعنتی 

امان از اینکه غروب پنجشنبه دلتنگ بشی 

پنجشنبه شده برای من سر زدن به بابام 

پنجشنبه هایی که ازشون متنفرم چون باعث میشه کابوس اونروز یادم بیاد

یه حسی رفته از قلبم که پشتم کوهی از درد

چجوری از دلم کندی که اون حس بر نمیگرده

نه دنبال یه تسکینم نه فکر کندن از این درد

تو دنیا با یه دردایی فقط باید مدارا کرد

البته مدارا کردنش برابر میشه با گذشتن عمرت ،ازدست دادن دوره ےجوانی ،خیلی دارم سخت میگذرونم این دوره رو ،خسته شدم

دیگه توانمو از دست دادم

من و یه قلب سرد

با رنگ و روے زرد

عذاب رفتنت منو رها نکرد

دیوونه بازیات از یاد من نمیره

توم که مطمعنی جاتو کسی نمیگیره

انقد غمام زیاده اشکام نمیشه جاری

سوالم اینکه  منوهنوز دوست داری؟

آدمی که قلبش سرد بشه،احساس نداشته باشه ،فقط نفس میکشه وخودشو زده به بیخیالی 

بیخیال ،مهم نیست

.....عیب نداره عشق من اینه سرنوشت من

منو میکشه یادگاریا  عذاب آوره این جداییا

......niloo


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

خیلی سخته بشینی به حرفهایی که هیچوقت قرار نیست بگی 

فکر کنی ...آره خیلی سخته خودتو گول بزنی ،تو خیالت به حرفات فکرکنی به خودت بگی اینو بهش بگم یا نه اونطوری بهش بگم ولی 

بعد که به خودت میای میبینی که همش خیال بوده همین.....

حتی وقتایی توی خیالت گریه میکنی بابت اون حرف ولی وقتی دستتو میکشی روی گونت میبینی واقعی خیسه

مهمه خاطره هایی که از خودتون جاے میزارید مخصوصا آخرین خاطره ...خاطره هایی که آدمهایی باآنها بقیه عمرشونو زندگی میکنن

بدترین خاطره موقعه ایه که چه تو خداحافظی بکنی چه نه اون دیگه رفته ....خودش خداحافظی کرده و رفته و خداحافظی تو ....

زمانی که یه نفرو رها میکنید مهمه هم اینکه تو توی چه وضعیتی هستی هم اینک اون توی چه وضعیتیه ولی کاش میشد هیچ رها کردنی وجود نداشته باشه چون تاوانش تلخ گذشتن عمر آدم میشه

امروز کلی با خدا درد دل کردم 

سجادمو پهن کردم و چادرنمازمم سرکردم،نشستم روبه روی خدا

تا اومدم شروع کنم بغض گلومو گرفت ،سرخم کردم و پیشونیمو گذاشتم روی مهر،  های های حرفامو زدمو گریه کردم گریه  کردم

بهش گفتم همه ی دردای زندگیمو میدونستم که میدونه ولی بازم براش تعریف کردم...

امیدوارم خدا با آدمهای دوستداشتنی زندگیتون امتنحانتون نکنه

شب خوش nilooگل تقدیم شما

 


نظر()

  


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ